به نام خدا
پيشنهاد هاي براي بهبود اقتصاد سرشکه:
1)پهن کردن جاده از ابتداي جاده سياهکل تا بازار اصلي {تا بقعه و مسجد }سرشکه
2)شفاف شدن وظيفه " شوراي سرشکه" و معلوم شدن بودجه سالانه آن بصورت تابلوي اعلانات و مشورت شورا با کاسبان و فعالين اقتصادي و اهل فن.
3)گذاشتن چهار تا پنج باجه (کيوسک) در سه راه {دوراه }سرشکه و بازار اصلي و ... تا مانند اتوبان ها از امد و رفت خودرو هاي سبک و سنگين {عوارض } بگيرند تا اولا پولي براي تعمير جاده باشد و ثانيا در امد اضافي در جاهاي ديگر سرشکه مصرف شود .
4)در کوتاه مدت از مرغداري ها و بلوک سازي ها و مغازه داران سرشکه- همانند شهر ها- ماليات گرفته شود زيرا اين فعالين اقتصادي اگر چه مفيد و اشتغال آفرين هستند ولي بايد حق اجتماعي سرشکه مانند تخر يب محيط زيست و تخريب جاده هاي سرشکه بخاطر امد و رفت خودرو هاي سنگين و... را بپردازند!
5) دست کم{ ده نفري} هستند که ارزش افزوده کسب و کار خود از سرشکه را در لاهيجان يا رشت سرمايه گذاري کرده اند! که سر انگشتي به چند ميليارد تومان مي رسد ! که اگر ده تا بيست درصد ان را در خود سرشکه (سرمايه گذاري مجدد) مي شد اولا اشتغال افرين و ثانيا از کوچ نيروي کار جلوگيري مي شد!
6)در چند سال اخير پيرامون بقعه و مسجد{ با مشارکت مالي مردم سرشکه}ابادي قابل قبولي صورت گرفت! مي توان در نزديکي سه راه (دو راه )سرشکه يک {پمپ بنزين } ايجاد کرد با کمک مالي صد تحصيل کرده سرشکه-که موظفند اداي دين کنند!-که اين پمپ بنزين ده تا بيست شغل ثابت ايجاد خواهد کرد!
7)مسئولين سرشکه موظفند که ابزارالات جديد تر از وزارت جهاد کشاورزي بخواهند تا توليد زير کشت هر جريب زمين برنجکاري از دو تن به سه تن در هر جريب برسد! و با اين کار درامد کشاورزان افزايش يابد!
ب-رحيم پور

از شما اقاي پيروي بخاطر اين سايت ممنونم. سال نو را به شما و همه اهالي سرشکه تبريک ميگويم

به نام خدا

حضور مدير محترم وبلاگ {جناب آقاي پيروي}

با سلام

فرارسيدن نوروز {رستاخيز طبيعت }را خدمت جنابعالي و ساير بازديدکنندگان اين " وبلاگ"شادباش گفته و سالي خجسته را براي همه و بويژه مردم سرشکه ارزومندم.

از اين که فرصتي فراهم شد که ديدگاه ام در اين "وبلاگ" بنويسم صميمانه از مدير "وبلاگ "قدراني مي شود.

در آينده نزديک پيشنهاد هايي براي بهبود اقتصاد سرشکه عرضه خواهد شد!

بيژن- رحيم پور

همرهي طالع فيروز بين

به نام خدا
مهاجرت و تمدن {قسمت پاياني}
الف-بررسي وضعيت اجتماعي و اقتصادي سرشکه
سرشکه 260 جريب برنجکاري و 100جريب باغ داشت !در سال 1354حکومت شاه بنا داشت روستاها را يکپارچه کند.از اين رو جاده و کانال بعرض70متر وپطول چند کيلومتر سرشکه را دو شقه کرد و با لوله گاز سرشکه چهار شقه شد! هر خانوار کمتر از نيم هکتار زمين داشت! هستند خانوار هايي که اصلا زمين نداشته و ندارند!با پيدايش انقلاب طرح يکپارچه سازي رها شد ولي چند سالي است که بخش هايي از سرشکه يکپارچه سازي مي شود! سال به سال سهم خانوار ها از زمين کشاورزي کوچک تر مي شود {بخاطر قانون ارث }
از اين رو قانون نا نوشته اي وجود دارد از هر خانواده اي يک نفر مي ماند وبقيه مهاجرت مي کنند! در سال هاي اخير خانوار هايي بودند که دسته جمعي کوچ کرده اند!
ب- نقش منفي دولت ها در اقتصاد کشاورزي سرشکه
در 40 سال اخير هر وقت پول نفت زيادتر شد واردات برنج نيز شدت گرفت!در صورتي که در 40 سال اخير متوسط نرخ رشد تورم 25 درصد بوده ولي برنج به اندازه نرخ رشد تورم هم افزايش قيمت نداشته است !چرا؟!زيرا دولت ها در 40سال اخير نماينده بازاريان بوده اند!
دولت ها بجاي اين که بيايند ابزارالات پيشرفته تر در اختيار کشاورزان قرار دهند و انان را با فناوري{تکنولوزي} روز اموزش دهند! تا متوسط توليد در هر جريب را افزايش دهند تا هم در امد کشاورزان افزايش يابد و هم به رفاه اجتماعي برسند.
و لي دولتمردان ايران راه استعماري و سود آور را انتخاب کرده اندو آن هم واردات بي رويه برنج بود !بگونه اي که اکنون فاصله قيمت برنج خارجي با ايراني نهايتا2000تومان است!در صورتي که نيروي کار کشاورزي برنج در سرشکه به ميانسالي رسيده و کارايي سابق را ندارند.در اين صورت چه اتفاقي در سرشکه مي افتد؟!قيمت نيروي کار کشاورزي در بازار سرشکه تعيين مي شود سال به سال عرضه از تقاضا ي نيروي کار کمتر است و لاجرم قيمت نيروي کار در اوج" کشت و کار و درو "بالاتر مي رود!و صد البته قيمت برنج را عرضه و تقاضاي برنج داخلي تعيين نمي کند ! بلکه واردات برنج خارجي معلوم مي سازد و کشاورزان سرشکه هر ساله مي گويند : دريغ از پارسال!
ب-رحيم پور

به نام خدا
مهاجرت و تمدن{قسمت سوم}
استان گيلان به دو علت مورد توجه قرار نگرفت :
1)قيام "ميرزا کوچک خان "در برابر اشغال {روس و انگليس}" و سردر آوردن " رضاشاه "با کودتاي سوم اسفند 1299و از بين بردن آثار {جنبش مشروطه} و از بين بردن قيام ميرزا کوچک خان .
از اين رو از سال 1304 خورشيدي تا 1320 استان گيلان مورد توجه حکومت قرار نداشت و حتي راه آهن سراسري که مي بايست به بندر انزلي هم وصل مي شد از استان رضاشاه{مازندران} سردرآورد!!
2) قيام "چريک هاي فداي خلق "در سياهکل و ديلمان _در سال 1351_ بدبيني حکومت شاه را به استان گيلان شديدتر ساخت ! بگونه اي که جاده بازکياگوراب -- سياهکل از 1351تا 1357 دست نخورده باقي ماند و در يک کلام خطه سياهکل ( از جمله سرشکه) مورد بي مهري فرار گرفت!
پيدايش انقلاب اسلامي 1357 هم خطه سياهکل را آباد نساخت {زيرا قيام "چريک هاي فدايي خلق" ماهيت کمونيستي داشت که با جوهره انقلاب اسلامي تناقض داشت!}
فقط تنها کاري که شد همان جاده کج و پر پيچ و خم باز کيا گوراب-سياهکل را آسفالت کردند!
الان هم که خوب و عميق نگاه کنيم براي رفتن يک سرشکه اي به شهر رشت بايد مارپيچ برود !در صورتي که اگرجاده سياهکل به رشت اتوبان بود اين همه وقت و هزينه اضافي صورت نمي گرفت!و افراد زودتر و راحت بسوي تهران يا قزوين رهسپار مي شدند!
ترديدي نيست که خطه سياهکل و ديلمان بقدري مظلوم و مهجور است که خود گيلاني ها هم ان را نمي شناسند! در صورتي که مسير ديلمان -سياهکل در ايران منحصر بفرد است و براحتي ميتوان سياهکل را به ديلمان و از انجا به رودبار وصل کرد که هم جنبه گردشگري داشته باشد و هم اقتصاد روستاهاي ان (از جمله سرشکه) رونق بگيرد !
زيرا راه و جاده در توسعه اقتصادي همان کار را مي کند که شاهرگ ها در بدن !
ولي متاسفانه در 40 سال اخير اين چنين تعريف شد که گيلان {قطب کشاورزي }است ! آيا اين چنين هست؟!
{ب-رحيم پور سرشکه}

به نام خدا
مهاجرت و تمدن{قسمت دوم}
1)استان هاي گيلان و لرستان و کردستان و سيستان و بلوچستان و...داراي کوچندگان(مهاجرين)فراوان هستند.در اين جا فقط استان گيلان بررسي مي شود و سپس "سرشکه"! زيرا {مشت نمونه خروار است}
استان گيلان از کوچکترين و حاصل خيز ترين استان هاي کشور مي باشد.داراي 230هزار جريب برنجکاري {بعد از مازندران }ولي در توليد چاي اول مي باشد!{مساحت استان گيلان 14000کيلومترمربع و 20 برابرشهر تهران 700 کيلومترمربعي مي باشد!}داراي دو ميليون و هفتصد هزار نفر جمعيت مي باشد و تقريبا يک و نيم ميليون نفر شهر نشين و مابقي هم روستا نشين هستند.شهر لاهيجان سومين شهر درگيلان از نظر جمعيت مي باشد{رشت800هزار نفر و انزلي 120هزارو لاهيجان هم 100هزار نفر}.
شهرستان لاهيجان بيشترين روستا -نسبت به شهرستان هاي ديگر در گيلان- دارد!زيرا نه مانند رودبار و فومن و ماسوله "تپه و ماهور " است و نه مانند لنگرود و انزلي و رودسر و چابکسر در همسايگي دريا!بلکه جلگه و زمين صاف و هموار زياد دارد و مستعد برنجکاري!
در هر کيلومتر مربع در استان گيلان 200نفر زندگي مي کنند! از اين رو گيلان استان شلوغ و پر جمعيتي است .در صورتيکه در هر کيلو مترمربع در کل کشور 45 نفر زندگي مي کنند!
اگر 230هزار هکتار برنجکاري را به يک ميليون جمعيت روستايي {هرخانوار را هم 4نفر فرض کنيم} تقسيم کنيم ميانگين به هر خانوار يک هکتار مي رسد!{يادمان نرود خيلي از روستاييان زمين ندارند وخيلي ها نيز در شهر ساکن اند ودر روستا ها زمين دارند!
از اينرو در 40سال اخير مهاجرت از گيلان سير شتابان داشته است!
چرا؟1)گيلاني ها نسبت به استان هاي ديگر با استعدادترهستند{اب وهوا وغذا نقش مهمي دارند}
2) خانواده هابه دانش و دانش اموختن بهاي بيشتري مي دهند.
3)سختي کار طاقت فرسا و جانکاه و بي حاصل کشاورزي انگيزه نيرومندي در فرزندان کشاورزان پديد مي اورد که درس بخوانند و فرار از روستا را به قرار در آن ترجيح دهند!
ب-رحيم پورسرشکه

به نام خدا
مهاجرت و تمدن{قسمت اول}
در قران سفارش فراوان شده است که مهاجرت کنيد {خصوصا اگر در تنگناي فکري يا معاش هستيد} پس مهاجرت ذاتا چيز بدي نيست و افراد به مکان هايي مي روند که جذابيت اقتصادي و اجتماعي و فکري داشته باشد مانند مهاجرت بزرگ تاريخ {هجرت پيامبر از مکه به مدينه براي ادامه حيات}
چرا نقاطي از کشور مانند استان هاي گيلان و لرستان و کردستان و سيستان و بلوچستان و... کوچندگان ان فراوان و استان هايي مانند تهران و البرز و اصفهان و خراسان رضوي و قم و... کانون کوچندگان{مهاجرين} هستند؟
غير از استان خراسان رضوي {استان هاي تهران و البرزو اصفهان اب کافي ندارند!!!ولي صنعتي هستند!!}قاعدتا مي بايست ذوب اهن و فولاد و ماشين سازي و ... در استان هاي شمالي و غرب ايران باشد که اين چنين نشد! چرا؟
ا) تهران حدودا 250 قبل توسط قاجاريه مغول تبار پايتخت شد {بخاطر اينکه گرداگرد شهرتهران تقريبا 700 کيلومترمربعي را رشته کوه البرز پوشش داده بود واين امر تجاوز مدعيان پيشين و پسين قدرت را مانع مي شد!استان تهران (در حال حاضر)يک و دو دهم مساحت کشور ولي 20در صد جمعيت کشور را دارا مي باشد!!
2)استان اصفهان مرکز حکومت صفويه ترک تبار دوازده امامي بود بنابراين داراي زير ساخت اقتصادي و انباشت سرمايه و ثروت شده بود!
3)استان خراسان رضوي اولا حاصل خيز و ثانيا کانون زيارت کنندگان امام هشتم{باعث رونق مهمان پذيري و فروش مواد غذايي و انباشت نذر و نياز و...}سبب ثروت و سرمايه براي مهاجرپذيري شده است!
4) استان قم اگر "حضرت معصومه" رانداشت در حد يک "بخش بي نام و نشان" در انزوا بود!البته پيدايش انقلاب اسلامي و دادن انواع يارانه پيدا و پنهان به ان استان { مانند عوارض 300 توماني جاده تهران -قم(با عوارض اتوبان هاي ديگر مقايسه شود) و مرکز جمع اوري وجوهات مراجع تقليدو...} سبب شد قم هم کانون کوچندگان باشد!
{ب-رحيم پور سرشکه}

لطف داري دوست عزيز.اگه تمايل داشتي که خودت رو به ما بشناسوني به ما,بگو تا ادرس mailبدم خدمت شما

ممنون دکتر رحيم پور بزرگوار

سال نو مبارک سرشکه روستاي بسيار قشنگي است من خيلي خاطره از اين روستا دارم. اسم بابابزرگم يدالله داريوش سرشکه است من عاشق اون و مادربزرگم هستم شما مردم سرشکه قدر اين روستاي قشنگ را بدونيد

به نام خدا
دوست عزيزم از اين که حرف هايم را خوانده ايد تشکر مي کنم.
اما چند نکته اي را ياد اور مي شوم:
1)امريکا در 400سال پيش وجود نداشت و مردم ان ديار "سرخ پوست " بوده اند و براي امادگي روحي "رقص اتش " مي کردند تا از ارواح استمداد بخواهند! و به شکار بپردازند! ولي امروزه سفيد پوست و سياه پوست در امريکا اکثريت اند!{سفيد پوستان فرزندان متجاوزان اروپايي اند و سياه پوستان از شجره بردگان افريقا } در تاريخ فراوان تجاوز صورت گرفته ولي هيچ کدام به شدت و حدت امريکاي شمالي نبوده است که هم رنگ پوست وهم زبان و... را ديگرگون کرده باشد! {مگر اقوام عاد و ثمود که به بلاي اسماني گرفتار امدند! } تاريخ امريکاي شمالي 400 ساله و تمدن ايران دست کم 5000 ساله!!2)واردات برنج هندي و باسماتي پاکستان و برنج تايلندي و... بعد از جنگ (1367) شدت و حدت گرفت ! اساسا در دولت هاي هاشمي و خاتمي اقتصاد ايران {حدودا 350 ميليارد دلار پول نفت گرفت} ولي در دولت احمدي نزاد {حدودا 700ميليارد دلار} بنابراين وقتي پول نفت بيشتر مي شود وابستگي ما نيز بيشتر خواهد شد !و بدنبال ان بخش کشاورزي و صنايع کوچک شديدا اسيب ديدند و بيکاري "ايران گستر"شد!از خود تا کنون پرسيده ايم چگونه هندوستان با يک ميليارد و اندي جمعيت برنج صادر مي کند ولي ايران نمي تواند برنج 77ميليون جمعيت مردم اش را { در داخل }توليد نمايد؟!
نتيجه:صادرات نفت و واردات انواع کالاهاي مصرفي و غير مصرفي در "دل و دماغ دولتمردان ايران"جاودانه شده است واين امر يعني تشديد وابستگي!!!{ب-رحيم پور سرشکه}

ممنون ميلاد جان.چون کمي انتقاداتم تنده,خودم رو معرفي نکنم بهتره شايد.ممکنه ما. رو توي محل راه ندن اونوقت!!!شما خودت رو به ما بشناسون بزرگوار. در ادامه اينکه,دکتر رحيم پور دست مريزاد.

سال 1393 را به همه اهالي سرشکه تبريک ميگويم